با تو بوده ام ، همیشه و در همه جا

با تو نفس کشیده ام ، با چشمان تو دیده ام

مرا از تو گریزی نیست

چنانکه جسم را از روح و زمین را از آسمان و درخت را از آفتاب

تو دلیل من برای حیات بودی و هستی

و چنان با این دلیل زیسته ام که باور کرده ام

علت بودن من تو هستی

پاسخ من به آغاز و پایان زندگی این است

همیشه با تو

############

من !

مثل بادکنکی به دست کودکی

هرجا می روی با یک نخ به تو وصلم !

نخ را قطع کنی ، میروم پیش خدا !

############


هر شعر گریز از یک گناه بود

هر فریاد گریز از یک درد

و هر عشق گریز از یک تنهایی عمیق

افسوس که تو هیچ گریزگاهی نداشتی

############

به تو که فکر می کنم

بی اختیار به حماقت خود لبخند می زنم

سیاه لشکری بودم در عشق تو

و فکر می کردم بازیگر نقش اولم

افسوس…